ساز شناسی ساز سه تار

سازشناسی سه تار
هر سازی شخصیت و حال ویژه خود را داردو این که ساز متعلق قه کدام خانواده از سازهای موسیقی است و عامل تولید صوت در آن چیست، همچنین جنس ساز، پهنه صوتی، فاصله ی موجود در یک گام، توانایی ها و دشواری های فنی، امکانات اجرایی و حتی تاریخچه ساز از عوامل تشکلی دهنده شخصیت یک ساز هستند.
برخی سازها به هم شباهت دارند و برخی بسیار متفاوت هستندو معمولا زمانی مشکل به وجود می آید که شباهت دو ساز به هم خیلی زیاد باشد، زیرا در این صورت عدم شناخت کافی نسبت به ساز و کمی سهل انگاری و ساده نگری می تواند منجر به سوتفاهمی شود که استقلال شخصیت یکی از آن دو را مخدوش نماید. در نوازندگی و آهنگسازی توجه و رعایت شخصیت هر ساز ، تشان ذوق سالم و شناخت عمیق نوازنده یا آهنگساز است.
شاید ماجرای زیر موضوع را روشن تر کند:
چندین سال پیش یکی از نوازندگان خوب ویولن که در نواختن کمانچه هم مهارت داشت با تلاش و تمرین بسیار موفق شد قطعه ای کوتاه و زیبا اما در عین حال فنی و حاوی پاساژهای سریع و دشوار را که در اصل برای ویولن ساخته شده بود، با کمانچه اجرا کند. روزی در هنرستان موسیقی از زنده یاد علی اصغر بهاری نوازنده مشهور کمانچه اجازه خواست تا آن را اجرا کند و نظر وی را درباره کارش بشنوند. زنده یاد بهاری با همان حرکات موقر و آرام مخصوص خود نشست تا قطعه را بشنود . بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که ایشان هنگام نوازندگی گاهی سیگاری گوشه لب می گذاشت و معروف است که بدن وی موقع نواختن به قدری آرام و راحت بود که خاکستر سیگار به فیلتر می رسید و بر زمین نمی ریخت! به هر حال نوازنده این قطعه تند یک دقیقه ای را با مهارت اجرا کرد و در پایان نظر استاد را جویا شد. استاد گفت: "خوب بود پسرم ! ولی چیزی که زدی نیم ساعت مطلب بود، حرامش کردی!"
یک نوازنده آلمانی ویولا نیز از این که شباهت ویولا به ویولن استقلال شخصیت ویولا را مخدوش کرده گله مند است. " تابه آ زیمرمان " در مقاله ای تحت عنوان " ویولا ویولنی با صدای بم تر نیست!" می نویسد:
"وقتی از ویولا صحبت می شود ، بلافاصله آن را در مقایسه با ویولن در نظر می گیرند و ساده انگارانه تصور می شود که ویولا فقط سازی بزرگتر از ویولن است که به همان نسبت هم صدای بم تری دارد. به نظر من اختلاف مهم تری میان این دو ساز وجود دارد و آن این که آثاری که برای ویولا ساخته شده با ویولن کاملا متفاوت است. در ویولا چیزی که بیش از مهارت های فنی نوازندگی در نظر گرفته می شود غنا و تنوع رنگ آن است. برای ویولا به خاطر شخصیت و حال ساز، بیشتر آن گونه آثار موسیقی جدید وجود دارد که از نظر طنین، رنگ آمیزی تیره تری دارند."
در مورد سه تار نیز عدم توجه به استقلال شخصیت آن متاسفانه حتی به کتاب های آموزشی راه یافته و در سایه امکانات اجرایی تار مخدوش شده است.
سه تار به علت ویژگی خاصی که در نظر خلق دارد یعنی همان زمزمه قلدرانه اش، به همراه اکثر موسیقدان ها به عنوان ساز دوم یا ساز دست و زبان دل است، و در خلوتشان راه دارد
و متاسفانه شاید همین علت که سه تار ساز دوم اکثر نوازندگان و به خصوص نوازندگان تار است موجب شده تا در شباهت این ساز با تار اغراق شده و به تفاوت های آشکار این دو ساز و اساسی ترین ویژگی های سه تار بی توجهی شود. " کوک های سه تار نظیر تار است..."
اجرای سه تار هیچ فرقی با تار ندارد . مضراب هایی که در تار به عنوان راست نوشته شده در سه تار آن است که به سمت بدن می آید و آنچه چپ است آن است که به سمت خارج می رود. بنابراین درست به عکس تار است و با همین تفاوت عمل تمام قطعاتی که برای تار نوشته شده در سه تار قابل اجراست و نوت نویسی آن فرقی ندارد.
این سوتفاهم گاهی به قدری در ذهن اهل موسیقی راه می یابد که علی رغم مشاهده و برشمردن تفاوت های زیاد این دو ساز از نظر ظاهر، باز بر شباهت ظاهری آن دو تاکید می شود:
" شکل ظاهری سه تار مانند تار است با این تفاوت که شکم آن یک قسمتی گلابی شکل و کوچک تر است، سطح رویی کاسه سه تار نیز چوبی است بر خلاف تار که صفحه پوستی دراد، خرک سه تار کوتاه تر از خرک تار بوده و دسته آن نیز از دسته تار نازک تر است، سه تار فاقد جعبه گوشی است و ..."
برگرفته از کتاب سه تار و تا اندیشی به نگارش فرهود امیرانی
درج نظر برای ساز شناسی ساز سه تار